موفقیت، مستلزم درک صحیحی از شرایط، نیازها و متعاقب آن، اتخاذ تمهیدات لازم برای تدوین متدولوژی مناسب مبتنی بر واقعیات است.
یکی از واقعیات مهم که با پیچیدگی خاصی هم همراه است، موضوع مدیریت به هم پیوسته یا از منظر دیگری، مدیریت یکپارچه و جامع منابع آب است.
توجه به مدیریت یکپارچه منابع آب، می تواند سبب تغییر دیدگاه ها در مجموعه نهادهای متولی تأمین و توزیع آب گردد.
گستردگی تعریف و اهداف در این دیدگاه، عاملی در واگرایی دیدگاه ها است که در نهایت مانعی برای تحقق اهداف و نتایج مدنظر می شود.
برای اجتناب از اثرات سوء آن، بایستی نگرشی وسیع تر از آنچه وجود دارد، تعریف و سرلوحه کار قرار گیرد.
در این راه، تبیین ارزش های بنیادی مفهوم جامع نگری در حوزه آب، مستلزم عدالت در همبستگی محیط زیست، اقتصاد و فرهنگ یک جامعه است.
در حقیقت مدیریت جامع منابع آب، راهنمای اساسی ما برای اهداف مدیریت منابع آب، سیاسیت ها و استراتژی ها است که هدف غایی آن، دسترسی به آب پایدار است.
مدیریت یکپارچه منابع آب، بیش از آنکه به روش های سازه ای توجه نماید، با تأکید بر ابزار مدیریتی، در صدد حل مشکلات و یا بهبود شرایط موجود است.
یکی از ارکان موفقیت مدیریت یکپارچه منابع آب در کشور، یکپارچگی نهادهای خدمت رسان در حوزه آب است.
گام نخست این ضرورت، با یکپارچه سازی شرکت های آب و فاضلاب شهری و روستایی محقق شد.
یکپارچه سازی خدمات آب و فاضلاب، می تواند نقطه عطفی در تصمیم ها و رفتار تأثیرگذار حوزه آب قلمداد گردد.
البته فراموش نشود، تسریع حصول نتیجه لازم، مستلزم توجه به رویکردهای کارکردگرا است به نحوی که راهنمای ضروری برای راه حل ها و استراتژی های مدیریت منابع آب پایدار نیز تدوین گردد.
موفقیت در گام نخست مدیریت یکپارچه منابع آب، قطعاً نقش بسزایی در موفقیت کلی آن خواهد داشت.
حال که این وظیفه ملی و بسیار مهم به شرکت های آب و فاضلاب واگذار شده است،توجه به تجارب قبلی، تحقیقات انجام شده و افزایش آگاهی دست اندرکاران از مباحث مدیریت جامع منابع آب، می تواند ابزارهای مناسبی در نیل به موفقیت و حرکت مطمئن به سوی مراحل بعدی، قلمداد گردد.
